جدول جو
جدول جو

معنی بی شویی - جستجوی لغت در جدول جو

بی شویی
حالت و چگونگی بیشوی، بی شوهری
لغت نامه دهخدا
بی شویی
حالت و کیفیت بی شوهر
تصویری از بی شویی
تصویر بی شویی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب شویی
تصویر آب شویی
شستن خاک زمین یا معدن برای جدا کردن مواد و فلزات معدنی از آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خویش
تصویر بی خویش
خارج شده از حالت طبیعی خود و فانی شده در معشوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی روزی
تصویر بی روزی
بی نصیب، بی بهره از رزق وروزی، فقیر، محتاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خودی
تصویر بی خودی
بی هوشی، بی حالی، آشفتگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی شکیب
تصویر بی شکیب
ناشکیب، بی صبر، بی قرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی شوهر
تصویر بی شوهر
ویژگی زنی که شوهر ندارد
فرهنگ فارسی عمید
بی مروتی، (غیاث)، پرروئی، بی شرمی، بی حیائی، بی چشم و رویی:
بی رویی ار بروی کسی آری
بی شک برویت آید بی رویی،
ناصرخسرو،
، عهدشکنی، پیمان شکنی:
شکرلب گفت از این زنهارخواری
پشیمان شو مکن بی زینهاری،
نظامی،
بدین بارگه زان گرفتم پناه
که بی زینهاری ندیدم ز شاه،
نظامی
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + شوخی، بی مزاح، جداً، (یادداشت مؤلف) : این سخن بیشوخی می گویم، بجد می گویم، از سر هزل نمی گویم
لغت نامه دهخدا
بی شوهر، زنی که شوهر نداشته باشد، زن که او را شوهر نبود، زوجه که او را زوج نبود، (ناظم الاطباء)، عزب، عزوبه، (منتهی الارب) :
دگر کودکانی که بی مادرند
زنانی که بی شوی و بی چادرند،
فردوسی،
زنانی که بی شوی و بی پوشش اند
که کاری ندانند و بی کوشش اند،
فردوسی،
بس شهر که مردانش با من بچخیدند
کامروز نبینند در او جز زن بی شوی،
فرخی،
رجوع به شوی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد گویی
تصویر بد گویی
بد حرفی بد سخنی، غیبت تهمت افترا
فرهنگ لغت هوشیار
بی چششی بی بینشی بیمزگی، بی سلیقگی، عدم قدرت احساس زیباییها مقابل باذوقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روزی
تصویر بی روزی
محتاج و فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روشی
تصویر بی روشی
بی ادبی، بیراهی، خلاف ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شکیبی
تصویر بی شکیبی
بی قراری، بی صبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شوهر
تصویر بی شوهر
زنی که شوهر ندارد زنی که بی شوهر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شوهری
تصویر بی شوهری
حالت و کیفیت بی شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رویی
تصویر بی رویی
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شوی
تصویر بی شوی
زنی که شوهر ندارد زنی که بی شوهر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد خویی
تصویر بد خویی
بد خلقی بد خیمی زشت خویی تند خویی مقابل خوش خویی نیک خویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی تشویشی
تصویر بی تشویشی
نتاسی
فرهنگ لغت هوشیار
شاد خوار زین سو سپه توانگر و زانسو خزانه پر وندر میان رعیت خشنود و شاد خوار (فرخی) نتاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی هوشی
تصویر بی هوشی
بی هوش بودن، بی فراستی، بی ادراکی
داروی بی هوشی: دارویی که به واسطه آن شخصی را بی هوش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بن جویی
تصویر بن جویی
اکتناه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی سویگی
تصویر بی سویگی
بی طرفی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی سویه
تصویر بی سویه
بی طرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی شکیب
تصویر بی شکیب
عجول
فرهنگ واژه فارسی سره
طاسی، کچلی، کلی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از با شوخی
تصویر با شوخی
Banteringly, Humorously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی شرمی
تصویر بی شرمی
Shamelessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
Lifelessness, Drabness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی خوفی
تصویر بی خوفی
Fearlessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی هویتی
تصویر بی هویتی
Depersonalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی هوشی
تصویر بی هوشی
Sedation
دیکشنری فارسی به انگلیسی